هوش مصنوعی: این شعر از عشق، غم و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند موج غصه، دریای خون، ناله‌های شعله و داغ جنون، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از نبودن شادی در زندگی خود می‌گوید و از بخت بدش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و تصاویر شاعرانه‌ای مانند غم، ناامیدی و درد است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۳۹

بی روی او نظاره ز چشمم برون نشست
چون موج غصه بر سر دریای خون نشست

می‌گفت غم چو ناله لب شعله می‌فشاند
کاین نغمه در مصیبت صد ارغنون نشست

عقلم به باغ خویش گل خرمی ندید
چون شعله رفت و در دل داغ جنون نشست

خون می‌گریست عشق که دل در جهان نماند
چون زخم تیشه در جگر بیستون نشست

از بهر بخت خویش فصیحی هزار بار
فالی زدیم قرعه ولی واژگون نشست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.