هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج غربت، عشق ناکام، و اندوه هجران سخن می‌گوید. شاعر از اشک‌های بی‌پایان، دل شکسته، و یاد شهیدان عشق یاد می‌کند و بیان می‌کند که حتی خنده‌هایش نیز از گریه سرشار است. این متن آکنده از مضامین عاشقانه، غم‌انگیز و عرفانی است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شهیدان عشق و درد هجران ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۸

ما غریبان را ز ناکامی کنار جان پرست
دیده از خون جگر لبریز و دل ز افغان پرست

ره نمی یابد اجل هم بر سر بالین ما
بس که ماتمخانه ما از غم هجران پرست

نیستم آگه که بر دل ناوک شوقم که زد
لیک می‌بینم که بازم سینه از پیکان پرست

بر سر کویت شهیدان خاک گشتند و هنوز
همچنان از خون دلشان دیده و دامان پرست

های‌های گریه‌ام را خنده پندارند خلق
باوجود آن کز اشکم دامن دوران پرست

پارسا دامن‌گشان گو مگذر اندر کوی دوست
ز آن که از خون شهیدان خاک این میدان پرست

ای فصیحی درد می‌خواهند در بازار عشق
ورنه جیب قدسیان هم از در ایمان پرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.