۱۳۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۲

ز خواب آن چشم شهلا برنخیزد
که از هر گوشه غوغا برنخیزد

قیامت سوزد از سوز دل من
مگر این کشته فردا برنخیزد

جهانسوز آتشی را دل سپندست
کزو جز دود سودا برنخیزد

نیابد در دل امیدی که حسرت
پی تعظیمش از جا برنخیزد

به هرجا بگذرد نام فصیحی
چه شیون‌ها کز آنجا برنخیزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.