۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۶

یک گام گر از محمل غم باز‌پس افتم
پیش آیم و چون ناله به پای جرس افتم

داغم جگر سوخنگانست مرادم
نه شعله و دودم که به دنبال خس افتم

بر ناصیه دانه فریبم ننوشتند
در دام به امید وصال قفس افتم

مردم ادبم کاش گذارد که درین بزم
بیهوش تر از شهد به پای مگس افتم

هجرش چو منی را نرسد لیک فصیحی
گامی دوسه از خویش گهی پیش و پس افتم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.