۸۹ بار خوانده شده
نوبهارست و در انجام طرب میکوشم
لب گل میمکم و خون جگر مینوشم
جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم
خسم و فرقت بیبرگی وی سوخت مرا
خرقه شعله در آتشکده تا کی پوشم
زخم ناسورم و از دولت حیرانی دوست
سالها شد که پرستار لب خاموشم
از پیامش نیم آگاه ولی دوش نگاه
میشد از دیده سراسیمه به طوف گوشم
چون برم نام تو در ناله بغلطد نفسم
چون کنم یاد تو در گریه درآید هوشم
برق این رمز فصیحی خردم سوخت که من
ناله بلبلم و از لب گل میجوشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
لب گل میمکم و خون جگر مینوشم
جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم
خسم و فرقت بیبرگی وی سوخت مرا
خرقه شعله در آتشکده تا کی پوشم
زخم ناسورم و از دولت حیرانی دوست
سالها شد که پرستار لب خاموشم
از پیامش نیم آگاه ولی دوش نگاه
میشد از دیده سراسیمه به طوف گوشم
چون برم نام تو در ناله بغلطد نفسم
چون کنم یاد تو در گریه درآید هوشم
برق این رمز فصیحی خردم سوخت که من
ناله بلبلم و از لب گل میجوشم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.