هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید، از درد دوری و اشتیاق به وصال. او با تصاویری مانند مکیدن گل و نوشیدن خون جگر، رنج خود را بیان می‌کند و با اشاره به آتش عشق و سوختن، عمق احساساتش را نشان می‌دهد. همچنین، از حیرانی در عشق و سکوت پر از درد می‌گوید و ناله‌هایش را مانند بلبل توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است و استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'نوشیدن خون جگر' و 'شعله‌های عشق' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۵۹

نوبهارست و در انجام طرب می‌کوشم
لب گل می‌مکم و خون جگر می‌نوشم

جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم

خسم و فرقت بی‌برگی وی سوخت مرا
خرقه شعله در آتشکده تا کی پوشم

زخم ناسورم و از دولت حیرانی دوست
سالها شد که پرستار لب خاموشم

از پیامش نیم آگاه ولی دوش نگاه
می‌شد از دیده سراسیمه به طوف گوشم

چون برم نام تو در ناله بغلطد نفسم
چون کنم یاد تو در گریه درآید هوشم

برق این رمز فصیحی خردم سوخت که من
ناله بلبلم و از لب گل می‌جوشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.