هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و ناله‌های درونی خود می‌گوید که گوش شنوایی برای آن‌ها نیست. او از سفر به شهر عدم و تحمل رنج‌های زندگی سخن می‌گوید و از جفاهای معشوق شکایت دارد. همچنین، ابراز می‌کند که می‌خواهد با ناله‌هایش نامه‌ای تازه بنویسد و از فرصتی برای بیان دردهایش سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'شهر عدم' و 'نقش مرادی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۱۷۰

چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم
ناله‌ای کو که بدان تهنیت گوش کنم

سفری کرده‌ام آغاز که تا شهر عدم
هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم

نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم
نمک تیغ جفای تو فراموش کنم

تازه سازم روش نامه طرازی زین پس
ناله‌ای چند به هر سطر سیه‌پوش کنم

صد نوا هست فصیحی دل ماتم زده را
فرصتی کو که ز دل زمزمه‌ای گوش کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.