هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از مرگ خود و تأثیر آن بر جهان اطرافش سخن می‌گوید. او خود را ناچیز و بی‌ارزش می‌داند و از خرابه‌ای که پس از مرگش بر جای می‌ماند، یاد می‌کند. همچنین، به رابطه‌اش با خداوند و مفاهیمی مانند بهشت و دوزخ اشاره می‌کند. در پایان، مخاطب را به شادی و نوشیدن دعوت می‌کند و از کعبه به عنوان نمادی از عشق و محبت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، اشاره به مرگ و مفاهیم مربوط به آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۰۶

چون نعش من برند برون از سرای من
محنت برهنه پای دود از قفای من

من ذره‌ای سرشته ز هیچم نه آفتاب
تا پوشد این خرابه سیه در عزای من

در دوزخ افکنید به حشرم که کرده است
با استخوان سوخته عادت همای من

آن کعبه‌ام که خشت و گلم حسن می‌کشید
روزی که می‌نهاد محبت بنای من

می‌نوش و شاد زی که زند خنده بهشت
دوزخ ز یک تبسم عفو خدای من

باری تو خود به کعبه فصیحی برو که هست
موج سراب هستی من بند پای من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.