هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت، ناامیدی و درویشی سخن میگوید. شاعر از گمراهی در زندگی و غفلت خود مینالد و از اشک به عنوان مرحمت یاد میکند. او به امید و طلب عشق اشاره دارد، اما حسرت کوتاهی دستش را بیان میکند. همچنین، شاعر به قدرت غم و مصائب زندگی اشاره کرده و از روباهی به عنوان نماد حیلهگری در برابر مشکلات یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی مانند غم، حسرت و درویشی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و نمادهای به کار رفته نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارند.
شمارهٔ ۲۰۸
ره گر اینست درین بادیه گمراهی به
خنده غفلتم از گریه آگاهی به
دامن مرحمت ای اشک ز رویم برچین
مکنش سرخ که رنگ چمنم کاهی به
چون طپد در هوس دست طلب دامن دوست
دست امید مرا حسرت کوتاهی به
گرنه درویش دو عالم به غمی نفروشد
از کلاه نمدش تاج شهنشاهی به
شیر غم پنجه چو بگشاد فصیحی مستیز
مرد این معرکه را صولت روباهی به
خنده غفلتم از گریه آگاهی به
دامن مرحمت ای اشک ز رویم برچین
مکنش سرخ که رنگ چمنم کاهی به
چون طپد در هوس دست طلب دامن دوست
دست امید مرا حسرت کوتاهی به
گرنه درویش دو عالم به غمی نفروشد
از کلاه نمدش تاج شهنشاهی به
شیر غم پنجه چو بگشاد فصیحی مستیز
مرد این معرکه را صولت روباهی به
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.