هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از درد عشق، ملامت دیگران، ترس از اجل و حسرت سخن می‌گوید. او از دل شکسته‌اش می‌نالد و آرزو می‌کند که در روز قیامت از ملامت‌ها در امان باشد. همچنین، از رشک و دوری از معشوق و دردهای عشق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند اجل و حشر نیاز به بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۲۱۹

چندم ای اشک به تاراج محبت خیزی
پی خونریزی ارباب ملامت خیزی

ای اجل بر سر بالین من آیی ترسم
که به امید نشینی و به حسرت خیزی

پای دل بوسم و گویم که مبادا در حشر
تا که از زخم ملامت به سلامت خیزی

تو پس زانوی رشک ای دل و او پهلوی غیر
نشود گر تو ازین حلقه صحبت خیزی

نشئه‌ی درد فصیحی به دلت باد حرام
از غم آباد بلا گر به سلامت خیزی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.