هوش مصنوعی:
این متن به زیباییهای زبان و بیان، قدرت کلمات در ایجاد ارتباط و تأثیر آن بر عواطف و احساسات میپردازد. همچنین، به نقش تقدیر و لطف الهی در زندگی انسانها اشاره میکند و تأکید میکند که همه چیز در جهان به اندازه و با نظم خاصی آفریده شده است. متن به اهمیت خرد و آگاهی در مسیر زندگی و پذیرش تقدیر الهی نیز اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر و سرنوشت ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
در ستایش پروردگار
به نام چاشنی بخش زبانها
حلاوت سنج معنی در بیانها
شکرپاش زبانهای شکر ریز
به شیرین نکتههای حالت انگیز
به شهدی داده خوبان را شکر خند
که دل با دل تواند داد پیوند
نهاد از آتشی بر عاشقان داغ
که داغ او زند سد طعنه بر باغ
یکی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشهای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
مبادا آنکه او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
گرت عزت دهد رو ناز میکن
و گرنه چشم حسرت باز میکن
چو خواهد کس به سختی شب کند روز
ازو راحت رمد چون آهو از یوز
وگر خواهد که با راحت فتد کار
نهد پا بر سر تخت از سردار
بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
به سنگی بخشد آنسان اعتباری
که بر تاجش نشاند تاجداری
به خاک تیرهای بخشد عطایش
چنان قدری که گردد دیده جایش
ز گل تا سنگ وز گل گیر تا خار
ازو هر چیز با خاصیتی یار
به آن خاری که در صحرا فتاده
دوای درد بیماری نهاده
نروید از زمین شاخ گیایی
که ننوشتهست بر برگش دوایی
در نابسته احسان گشادهست
به هر کس آنچه میبایست دادهست
ضروریات هر کس از کم وبیش
مهیا کرده و بنهادهاش پیش
به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم
تمنا بخش هر سرکش هواییست
جرس جنبان هر دلکش نواییست
چراغ افروز ناز جان گدازان
نیازآموز طور عشق بازان
کلید قفل و بند آرزوها
نهایت بین راه جستجوها
اگر لطفش قرین حال گردد
همه ادبارها اقبال گردد
وگر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای
در آن موقف که لطفش روی پیچ است
همه تدبیرها هیچ است، هیچ است
خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیره رایی
کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
حلاوت سنج معنی در بیانها
شکرپاش زبانهای شکر ریز
به شیرین نکتههای حالت انگیز
به شهدی داده خوبان را شکر خند
که دل با دل تواند داد پیوند
نهاد از آتشی بر عاشقان داغ
که داغ او زند سد طعنه بر باغ
یکی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشهای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
مبادا آنکه او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
گرت عزت دهد رو ناز میکن
و گرنه چشم حسرت باز میکن
چو خواهد کس به سختی شب کند روز
ازو راحت رمد چون آهو از یوز
وگر خواهد که با راحت فتد کار
نهد پا بر سر تخت از سردار
بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
به سنگی بخشد آنسان اعتباری
که بر تاجش نشاند تاجداری
به خاک تیرهای بخشد عطایش
چنان قدری که گردد دیده جایش
ز گل تا سنگ وز گل گیر تا خار
ازو هر چیز با خاصیتی یار
به آن خاری که در صحرا فتاده
دوای درد بیماری نهاده
نروید از زمین شاخ گیایی
که ننوشتهست بر برگش دوایی
در نابسته احسان گشادهست
به هر کس آنچه میبایست دادهست
ضروریات هر کس از کم وبیش
مهیا کرده و بنهادهاش پیش
به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم
تمنا بخش هر سرکش هواییست
جرس جنبان هر دلکش نواییست
چراغ افروز ناز جان گدازان
نیازآموز طور عشق بازان
کلید قفل و بند آرزوها
نهایت بین راه جستجوها
اگر لطفش قرین حال گردد
همه ادبارها اقبال گردد
وگر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای
در آن موقف که لطفش روی پیچ است
همه تدبیرها هیچ است، هیچ است
خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیره رایی
کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:سرآغاز
گوهر بعدی:در راز و نیاز با خداوند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.