هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و از بی‌وفایی و دشمنی شکایت می‌کند. او از عشق به عنوان کوهی بزرگ یاد می‌کند که زیر آن ارزنی (چیزی کوچک) قرار دارد و از مخاطب می‌خواهد که به او رحم کند و مانند او در عشق گرفتار نشود. در پایان، شاعر از رودکی یاد می‌کند و به مخاطب می‌گوید که اگر به دنبال جسمی بی‌جان است، به او نگاه کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۴

دلا، تا کی همی جویی منی را؟
چه داری دوست، هرزه دشمنی را؟

چرا جویی وفا از بی وفایی؟
چه کوبی بیهده سرد آهنی را؟

ایا سوسن، بناگوشی که داری
به رشک خویشتن هر سوسنی را

یکی زین برزن ناراه برشو
که بر آتش نشانی برزنی را

دل من ارزنی، عشق تو کوهی
چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟

ببخشا ای پسر بر من ببخشا
مکش در عشق خیره چون منی را

بیا، اینک نگه کن رودکی را
اگر بی جان روان خواهی تنی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.