هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غنایی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از هجران، دل‌تنگی، و عشق سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر زیبا مانند زلف معشوق، خال او، و ماه رخش، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. همچنین، از عناصر طبیعت مانند باد و آب برای تقویت احساسات استفاده شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشد.

شمارهٔ ۱۷

دل غمدیده به تنهائی هجران خو کرد
تکیه بر زلف تو و باد و جهان یکرو کرد

گفتم آنروز که دل نکته ز خال تو شنید
رخنه در کار مسلمانیم این هندو کرد

چه عجب گر شب عاشق بغلط گشت سحر
زان دو رنگی که بنا گوش تو در گیسو کرد

نیست جای گله در زلف توأم یکسر مو
کآنچه کرد او بسیه روزی ما نیکو کرد

همسری چون سر شوریده بعشق تو نیافت
شرح سودای غمت را همه بازانو کرد

عقل باریک بسی گشت و میان تو ندید
دیده حس بخطا رفت که فهم از مو کرد

دل تنگم ز دهان تو نشان هیچ نیافت
خورده کم گیر که اندیشه موهوم او کرد

دارد افسون مسیحالب جانبخش تو لیک
حمل این معجزه را چشم تو بر جادو کرد

عجب آن نیست که زلف تو ز دل دست ببرد
عجب آنست که با زلف تو دل بازو کرد

دوش میرفتی و ماه رخت از روزن جان
پرتو افکن شد و ویرانه ما مینو کرد

نیک طرزیست که آیدرمت از مردم شهر
زان قیاس نگهت بی‌بصر از آهو کرد

قامت سرو تو زاندم که روان گشت بچشم
آبیارم نتوان فرق کنار از جو کرد

گر چه مژگان تو در فتنه صف آراست ولی
کارپردازی چشمت همه را ابرو کرد

تا چه دردی بدل از سنبلت ای غالیه موست
گشت دیوانه طبیبی که دهانم بو کرد

روز‌ها رفت ز پهلوی صفی دجله چشم
جرم یک شب که تمنای تو در پهلو کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.