۹۲ بار خوانده شده

بخش ۲۸۸ - عبدالعفو

بود عبدالعفوت در جنایات
همانا واسطه کل خطیئات

نبیند هیچ در جائی جنایت
مگر او را کند عفو از عنایت

چنین دیدم که در ایام سابق
ز دنیا رفت مردی ناموافق

چو سنجیدند اعمالش ز هر سو
تهی بد نامه‌اش ز اعمال نیکو

جز این کو بود مردی بامیاسر
بسی می‌کرد عفو از کل معسر

غلامانرا سپردی بی زدستان
که بنمایند عفو از تنگدستان

ملایک را خطاب آمد ز خالق
که من اولی بعفوم از خلایق

من از وی کرده بودم عفوز آن پیش
که عفو از وی شود صادر بدرویش

نمودم عفو و از بهر نجاتش
بدل کرد بخوبی سیئاتش

گذشت او کرد از چون خود گدائی
زوی چون نگذرد کامل غنائی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۸۷ - عبدالمنتقم
گوهر بعدی:بخش ۲۸۹ - عبدالروف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.