۸۷ بار خوانده شده

بخش ۳۱۷ - الغشاوه

غشاوه پرده‌ئی باشد که حایل
شود مرآت دل را در مشاغل

غشا خوانندش از بر دل نشیند
چو آید بر بصر تاریک بیند

بدل آنهم تواندکز صدا شد
صدا آن خاطره‌های ناروا شد

بود خود این صدا جز آن صدایت
که بر گوش آید آن بیمدعایت

بگوش آید اگر در ره صدائی
بود رو بر قفا کردن خطائی

غشاوه هست باری از صدایت
نه بر گوش آنکه آید از قفایت

صدای هر که بر اندازه اوست
ز نفس دون و فکر تازه اوست

غرض پیدا شود بر دل غشائی
که افتد روی مرآت از جلائی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۱۶ - باب الغین الغراب
گوهر بعدی:بخش ۳۱۸ - الغنا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.