هوش مصنوعی: این متن به بررسی ماهیت انسان، روح، نفس و ارتباط آنها با وجود الهی می‌پردازد. شاعر از قلب به عنوان منبع فیض حیات یاد می‌کند و انسانیت را محصول نورانیت روح می‌داند. همچنین، به رابطه‌ی بین نفس ناطقه، روح و جسم اشاره شده و قلب به عنوان زجاجه‌ای برای نور الهی توصیف می‌شود. در پایان، تأکید می‌شود که در لوح محفوظ تنها حق باید مورد توجه باشد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به دانش و تجربه‌ی کافی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی و اشاره به مفاهیم انتزاعی مانند روح، نفس و لوح محفوظ، آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد.

بخش ۳۴۹ - القلب

دگر از قلب بشنو شرح و معنی
که بر فیض حیاتت اوست مبنی

مجرد جوهری نورانی و زین
بجمع روح و نفس او حد مابین

تحقق یافت انسانیت از وی
بود در نفس نورانیت از وی

بنفس ناطقه نامد حکیمش
بود هم روح باطن از قدیمش

دگر هم نفس حیوانیش مرکب
مثالش بر زجاجه گشت و کوکب

بقرآن روح را حق خوانده مصباح
زجاجه قلب و تن مشکوه وضاح

دگر هم ظاهر او کو طلسم است
میان نفسی حیوانی و جسم است

وسط بین وجود است و مراتب
که آن باشد تنزل را مناسب

بمثل لوح محفوظ منظم
در آن تفصیل موجودات عالم

پس آن بهتر که در این لوح محفوظ
نباشد غیر حقت هیچ ملحوظ
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۴۸ - القطب
گوهر بعدی:بخش ۳۵۰ - القوامع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.