۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲ - رحمت حق

وقت آن شد که بلرزیم چو بید از سرما
ساقیا! می به قدح کن، که زمستان آمد

رعد در ناله شد و قطره فشان گشت سحاب
رحمت حق، ببر باده پرستان آمد

گشت مغلوب زمستان، سپه فصل بهار
لشگر برو، به یغمای گلستان آمد

موسم رفتن و صحرا و گلستان بگذشت
وقت می خوردن در کنج شبستان آمد

بره شیر به کار آید و مینای شراب
در چنین فصل، که این مژده به مستان آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱ - تارک الصلاه مباش
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳ - خجسته کتاب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.