هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که هرگز در دوران شاعری خود از کسی مدح نگفته و صلهای نگرفته است. او تأکید میکند که زیر بار منت کسی نرفته و از هیچ کس شکایت و گلهای ندارد. همچنین، هرگز به هجو دیگران نپرداخته، حتی زمانی که از برخی افراد ناراحت بوده است. در پایان، شاعر اشاره میکند که کسی که مسلمانی را هجو کند، نمیتواند مومن باشد، زیرا حتی یک کافر نیز چنین رفتاری با مسلمان ندارد.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از واژگان و ساختارهای شعری کلاسیک ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۴۷ - ایام شاعری
منت خدای را که در ایام شاعری
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله
مدح کسی نگفته و نگرفته ام صله
نه زیر منت کسم و، نه مرا بود
از هیچ کس شکایت و از هیچ کس گله
لب را به هجو کس، نگشودم به هیچ گاه
با آنکه می شدم زکسان، تنگ حوصله
مومن مخوانش آنکه کند هجو مسلمی
کافر به مسلمی، نکند این معامله
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶ - نرم خویی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸ - مرد باش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.