۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

از رخ فکند شاهد واحد نقاب را
رونق شکست جرم مه و آفتاب را

بر صفحه دید تا خط ما آسمان کشید
بر لوح جدی اول برق و شهاب را

عیسی ستاره بود منم عین آفتاب
باید ستاره دور، زند آفتاب را

ما را مبین خراب که آباد مطلقیم
بس گنجها نهفته مکان خراب را

ای کج حساب بی خبری تو که کردگار
طومار کرده دفتر یوم الحساب را

خواهی شنید پنبه، گر، از گوش برکشی
ازمصدرجلال عتاب و خطاب را

کمترزجنگ دم زن و خواهان صلح باش
تانشنوی صلای عذا و عقاب را

رسواچوصبح کاذبی و مشک پرزباد
دردعوی خلاف سوال و جواب را

خواهی اگر ز قدرت طبعم شوی خبر
تجدید کن کتاب صلوة و نصاب را

«حاجب » حجاب و هم جهان را فرا گرفت
واجب بود، که بر فکنی این حجاب را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.