هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، ستایشی از معشوق و بیانگر عشق و وفاداری شاعر به اوست. در ابیات مختلف، شاعر به زیبایی‌های معشوق، اهمیت صدق و عصمت، و نقش علم و ادب در زندگی اشاره می‌کند. همچنین، از هجران و رقیبان شکایت کرده و در پایان، از معشوق می‌خواهد که از پرده‌ی پندار بیرون آید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۷

ای ز سر، تا به قدم ناز و عطیب
عضو عضو تو همه طیب طیب

این سخن با که توان گفت که ما
جز تو محبوب ندیدیم و حبیب

چند تازی فرس ای گرم عنان
خون عشاق گذشته ز، رکیب

کلک تو شافی و کافیست بلی
در حذاقت تو حکیمی و طبیب

شرف از علم بود یا ز ادب
بی ادب را نتوان خواند ادیب

تا، به ده علم معلم نشوی
نه ادیبی نه اریبی نه لبیب

روزوصل آمد و زد، بر شب هجر
پشت درماند به یک عمر رقیب

صدق و عصمت اگرت نیست درست
نه نبیلی نه اصیلی نه نجیب

«حاجب » از پرده پندار درآی
چند محجوبی و تنها و غریب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.