شمارهٔ ۳۵

در کاسه دو چشم بود خون دل شراب
وز آتش درون شده لخت جگر کباب

از فتنه های دوره آخر زمان ببین
ایران در اضطراب و جهانی در انقلاب

از خون عاشقان وطن گشت کوه و دشت
کف نی خضیب وارهمی روز و شب خضاب

از بس به نعش ها شده مویان بنات نعش
شد خیره چشم انجم و شد تیره آفتاب

توپ «شنیدر» است و تفنگ «ورندل » است
کز این دو شد بنای عدالت بری ز خواب

یک قطره کرد ملت خود پاک شیخنا
نی شاهد و نه بینه بی حق و بی حساب

مشروطه خواه با بی محض است نزد شیخ
تا آنکه بسته گشت ز مشروطه باب تاب

ای صلح کل چو شمس ز مشرق طلوع کن
تا تیغ های خشک زند زنگ در غراب

«حاجب » به ملک معنی و در کشور کمال
غیر از تو کیست پادشه مالک الرقاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.