۱۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵

در کاسه دو چشم بود خون دل شراب
وز آتش درون شده لخت جگر کباب

از فتنه های دوره آخر زمان ببین
ایران در اضطراب و جهانی در انقلاب

از خون عاشقان وطن گشت کوه و دشت
کف نی خضیب وارهمی روز و شب خضاب

از بس به نعش ها شده مویان بنات نعش
شد خیره چشم انجم و شد تیره آفتاب

توپ «شنیدر» است و تفنگ «ورندل » است
کز این دو شد بنای عدالت بری ز خواب

یک قطره کرد ملت خود پاک شیخنا
نی شاهد و نه بینه بی حق و بی حساب

مشروطه خواه با بی محض است نزد شیخ
تا آنکه بسته گشت ز مشروطه باب تاب

ای صلح کل چو شمس ز مشرق طلوع کن
تا تیغ های خشک زند زنگ در غراب

«حاجب » به ملک معنی و در کشور کمال
غیر از تو کیست پادشه مالک الرقاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.