هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج مردم ایران در دوره‌ای پر از فتنه و انقلاب سخن می‌گوید. شاعر از خون دل، آتش درون، و اضطراب ایران و جهان می‌گوید. او به فتنه‌های آخرالزمان اشاره می‌کند و از خون عاشقان وطن که کوه و دشت را رنگین کرده، سخن می‌گوید. همچنین، از سلاح‌های مدرن مانند توپ و تفنگ نام می‌برد که عدالت را بیدار کرده‌اند. در پایان، شاعر به صلح و عدالت دعوت می‌کند و از شخصی به نام «حاجب» به عنوان پادشاه عدالت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق سیاسی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به خشونت و خونریزی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۵

در کاسه دو چشم بود خون دل شراب
وز آتش درون شده لخت جگر کباب

از فتنه های دوره آخر زمان ببین
ایران در اضطراب و جهانی در انقلاب

از خون عاشقان وطن گشت کوه و دشت
کف نی خضیب وارهمی روز و شب خضاب

از بس به نعش ها شده مویان بنات نعش
شد خیره چشم انجم و شد تیره آفتاب

توپ «شنیدر» است و تفنگ «ورندل » است
کز این دو شد بنای عدالت بری ز خواب

یک قطره کرد ملت خود پاک شیخنا
نی شاهد و نه بینه بی حق و بی حساب

مشروطه خواه با بی محض است نزد شیخ
تا آنکه بسته گشت ز مشروطه باب تاب

ای صلح کل چو شمس ز مشرق طلوع کن
تا تیغ های خشک زند زنگ در غراب

«حاجب » به ملک معنی و در کشور کمال
غیر از تو کیست پادشه مالک الرقاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.