شمارهٔ ۱۳۲

پیر مغان بر در میخانه دوش
داد بشارت که خم آمد بجوش

صبح دوم صبحک الله گفت
داد خروس سحر از دل خروش

باده کشان را، ز کرم صبحدم
داد صلامغبچه می فروش

عاشقی و مفلسی ار هست عیب
از چه پسندید بخود عیب پوش

غنچه چو بشگفت گل آرد ببار
بلبل بیدل ننشیند خموش

شد علم نصر من الله بلند
مژده فتح لک آمد بگوش

کوشش «حاجب » پی توفیق تست
تا بتوانی تو هم ای دل بکوش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.