هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا جلالالدین بلخی، دعوتی به وحدت، صلح و عدالت است. شاعر از مخاطبان میخواهد تا با روشن کردن شمع وحدت، بزم خود را نورانی کنند. او بر اهمیت صلح و عدل تأکید دارد و از مخاطبان میخواهد تا در راه حق بایستند و با دشمنان داخلی و خارجی مبارزه کنند. همچنین، شاعر به عشق و فداکاری در راه حق اشاره میکند و از مخاطبان میخواهد تا مانند عاشقان واقعی، جان خود را فدا کنند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، اجتماعی و سیاسی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند جنگ، قتل و فداکاری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۴۶
خیزید شمع وحدت روشن کنید روشن
بر تن ز نور معنی جوشن کنید جوشن
از سرو قد موزون وز، رنگ روی گلگون
امروز بزم ما را روشن کنید روشن
بذری است صلح نافع، نخلی است عدل مثمر
درکشت زار خاطر کشتن کنید کشتن
بانگ اناالحق آمد یا حق مطلق آمد
چون مرغ حق تن از دار آون کنید آون
دربند چرخه دوک اعدا چه پیر زالند
کو پنبه گردد آخر رشتن کنید رشتن
کشتیم بذر معنی دادیم آبش از خون
وقت درو، رسیده خرمن کنید خرمن
نفس اژدری است غژمان این خصم خانگی را
یاران حواله تیغ گردن کنید گردن
ای کودکان دنیا مجنون و منکم عقل
از سنگ طعنه خالی دامن کنید دامن
در قتلگاه مردم در زیر تیغ قاتل
گر عاشقید و جان باز مردن کنید مردن
نی همچو گوسفندان در زیر تیغ قصاب
بیچاره وار و ناچار مردن کنید مردن
دوران صلح و عدل است هنگام عفو و جود است
هر جنگ و هر جدالیست با من کنید با من
تیغ زبان «حاجب » بشکست جیش دجال
ای لشگر عزازیل شیون کنید شیون
بر تن ز نور معنی جوشن کنید جوشن
از سرو قد موزون وز، رنگ روی گلگون
امروز بزم ما را روشن کنید روشن
بذری است صلح نافع، نخلی است عدل مثمر
درکشت زار خاطر کشتن کنید کشتن
بانگ اناالحق آمد یا حق مطلق آمد
چون مرغ حق تن از دار آون کنید آون
دربند چرخه دوک اعدا چه پیر زالند
کو پنبه گردد آخر رشتن کنید رشتن
کشتیم بذر معنی دادیم آبش از خون
وقت درو، رسیده خرمن کنید خرمن
نفس اژدری است غژمان این خصم خانگی را
یاران حواله تیغ گردن کنید گردن
ای کودکان دنیا مجنون و منکم عقل
از سنگ طعنه خالی دامن کنید دامن
در قتلگاه مردم در زیر تیغ قاتل
گر عاشقید و جان باز مردن کنید مردن
نی همچو گوسفندان در زیر تیغ قصاب
بیچاره وار و ناچار مردن کنید مردن
دوران صلح و عدل است هنگام عفو و جود است
هر جنگ و هر جدالیست با من کنید با من
تیغ زبان «حاجب » بشکست جیش دجال
ای لشگر عزازیل شیون کنید شیون
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.