هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و عاشقانه از حاجب، با استفاده از نمادهای مانند جام جم، خم فلاطون، لیلی و مجنون، به بیان مفاهیم وحدت، عشق الهی و ارزشهای معنوی میپردازد. شاعر با مقایسههای زیبا میان عناصر طبیعی و عشق، برتری عشق حقیقی را بر مادیات و ظواهر دنیوی تأکید میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و اشارات ادبی پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۴۷
جام جهان بین جم به طالع میمون
پر می وحدت کنم ز خم فلاطون
خم فلاطون و جام جم به چه ارزد
هر چه بود جام دل ز جوهر مکنون
گل به چه ارزد چو باشد آن رخ زیبا
سرو چه باشد چو بالد آن قد موزون
سرو بنالد به باغ و گل نشود باز
با قد موزون و آن دو گونه گلگون
بسته عشق تو را به سلسله غم نیست
طره لیلی است عقد گردن مجنون
نام نکو مایه تجارت دنیاست
کس نشود از چنین معامله مغبون
چونکه تجارت به من ز تیغ متاع است
عقل مبیع است و جان به حسن تو مرهون
مهر تو با آب و خاک پاک عجین است
ای همه تریاکیت ز نشئه معجون
شهرت سیل سرشکم از غم عشقت
ساحل سیحون گرفت و ساحل جیحون
تشنگی عالمی به آب زلال است
تشنگی اهل دل به شربت قانون
لجه مواج طبع «حاجب » واجب
ریخت همی بر کنار لؤلؤ مخزون
پر می وحدت کنم ز خم فلاطون
خم فلاطون و جام جم به چه ارزد
هر چه بود جام دل ز جوهر مکنون
گل به چه ارزد چو باشد آن رخ زیبا
سرو چه باشد چو بالد آن قد موزون
سرو بنالد به باغ و گل نشود باز
با قد موزون و آن دو گونه گلگون
بسته عشق تو را به سلسله غم نیست
طره لیلی است عقد گردن مجنون
نام نکو مایه تجارت دنیاست
کس نشود از چنین معامله مغبون
چونکه تجارت به من ز تیغ متاع است
عقل مبیع است و جان به حسن تو مرهون
مهر تو با آب و خاک پاک عجین است
ای همه تریاکیت ز نشئه معجون
شهرت سیل سرشکم از غم عشقت
ساحل سیحون گرفت و ساحل جیحون
تشنگی عالمی به آب زلال است
تشنگی اهل دل به شربت قانون
لجه مواج طبع «حاجب » واجب
ریخت همی بر کنار لؤلؤ مخزون
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.