هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوع عشق الهی و مستی معنوی می‌پردازد. شاعر از زهد ریایی و تظاهر به پارسایی انتقاد می‌کند و بر اهمیت تجربهٔ مستقیم عشق الهی تأکید دارد. او همچنین به وحدت وجود اشاره می‌کند و بیان می‌کند که همهٔ ذرات جهان در مستی عشق الهی به سر می‌برند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد و درک کامل آن‌ها نیاز به تجربه و دانش بیشتری دارد.

شمارهٔ ۸۱

ما عاشقان مستیم افتاده در خرابات
باما سخن مگوئید از زهد و زرق و طامات

چندان شدیم سرمست از جام عشق جانان
کز خود نمیشناسیم تسبیح از تحیات

ایزن صفت ز غفلت خواب و خیال تا کی
مردانه وار بگذر زین خواب و این خیالات

ازکشف و از کرامات بیهوده چند لافی
حیض الرجان آمد این کشف و این کرامات

ای زاهد فسرده دم در دهان فروکش
از بی نشان چگوئی ناکرده طی مقامات

تا با خودی تو هرگز دیدار حق نه بینی
آندم که بیخود آئی با حق کنی ملاقات

تنها نه اندرین بزم نور علیست سرمست
از جام وحدت حق مستند جمله ذرات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.