هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار عرفانی، از عشق الهی و رهایی از قید و بندهای ظاهری مانند خرقه و سبحه سخن می‌گوید. او می‌خواهد راز عشقش را آشکار کند، صوفیان را با می صاف آشنا سازد و مانند منصور حلاج فریاد «اناالحق» سر دهد. شاعر به عشق معشوقی آسمانی (حورسرشت) اشاره می‌کند و آرزوی روزی را دارد که مانند نور علی، مست و شادمان شود و جانش را نثار قدم یار کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اشارات به مفاهیم صوفیانه مانند «اناالحق» است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان تخصصی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۰۶

وقت آن شد که دگر سر حق اظهار کنم
خرقه و سبحه بدل بابت وز نار کنم

راز عشقش که پس پرده دل هست نهان
با دف و چنگ عیان بر سربازار کنم

صوفیان را ز می صاف چشانم قدحی
بیخبرشان بدمی از سرو دستار کنم

چون صدف جای بدریای معانی سازم
دامن و جیب پر از گوهر شهوار کنم

تا کنم تازه دگر شیوه منصوری را
فاش اناالحق زنم و جابسردار کنم

جز بگلزار سر کوی تو ای حور سرشت
تو مپندار که زو جانب گلزار کنم

ای خوش آنروز که چون نور علی سرخوش و مست
خیزم و جان به نثار قدم یار کنم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.