هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری یار و ناشنیده ماندن سخنانش است. او از نابینایی و سیاهی روزگار شکایت دارد و احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کند. شاعر امیدوار است که شاید روزی صبرش به نتیجه برسد و دوباره یار را ببیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰

کسی گته منْ شه یارِ وَرْ نمیرویی
دْ گوشْ غُولْ بَوّهْ تتا نشنوسّهْ نَوُویی

دْ چشْ کورْ بَوّهْ، دْ دیمْ بَوّهْ سیویی،
ونهْ مُونسْ، برمه بَوّهْ هویی هویی

کَسْ وینه منه مشکْ و گُلو ره بویی
«بنده انتظارْمه ته عقیقه لُویی»

ویمارْمهْ، دَرمُونْرهْ تو دارْنی به لویی
چگونه ویمٰارْ دَرْدْ به طبیبْ نَوُویی

درْیُودلهْ دوستْ، ماهیمهْ ته درْیویی
خشکهْ کَتْمهْ بَرْممّهْ ته دَمْ اُویی

تنه قَدمِ گَردهْ، مه آبروُیی
هَمُونْ زِنّهْ ماهیمهْ، منْته درْبُویی

منْ قَصّهْ بشنُوسّمه درْیوی لویی:
منْ کشکوله‌وارْ، مه تَنْ بیّه سیویی

هر کَسْ بَمردهْ، بُورْدهْ، دنیا نمویی
صَبری بَکنْ شاید که ته کُومْ بَرُویی
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.