هوش مصنوعی: شاعر در این متن از لذت نوشیدن نبیذ و جوانی سخن می‌گوید و به طعنه از کسانی که آن را فساد می‌دانند، انتقاد می‌کند. او با اشاره به تفاوت‌های ظاهری و ماهوی نبیذ و سرکه، سوالاتی درباره حلال و حرام بودن آنها مطرح می‌کند و در نهایت، جوانمردی و شادی را با وجود نبیذ مرتبط می‌داند.
رده سنی: 18 سال به بالا متن حاوی مفاهیم فلسفی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به نوشیدنی‌های الکلی و بحث درباره حلال و حرام بودن آنها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۷

نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه
به خنده گفتم: طوبی لمن یری عکه

خوشم نبیذ و خوشا روی آنکه داد نبیذ
خوشم جوانی و این بوستان و این برکه

من و نبیذ و به خانه درون سماع و رباب
حسود بر در و بسیار گوی در سکه

مرا تو گویی می‌خوردنست اصل فساد
به جان تو که همی‌آیدم ز تو ضحکه

اگر فساد کند هر که او نبیذ خورد
بسا فساد که در یثربست و در مکه

ور این فساد ز من دست باز دار و برو
که نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه

چرا نبیذ حرامست و هست سرکه حلال
نه هم نبیذ بود ابتدا از آن سرکه؟

نبیذ تلخ چه انگوری و چه میویزی
سپید سیم چه با سکه و چه بی‌سکه

کجا نبیذست آنجا بود جوانمردی
کجا نبیذست آنجایگه بود برکه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶ - در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.