هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و طاعت خود به خداوند سخن می‌گوید و بیان می‌کند که سال‌ها در راه عبادت و اطاعت از خداوند تلاش کرده است. او از مقام والای خود در ملکوت و ارتباطش با آدم و فرشتگان یاد می‌کند و تأکید می‌کند که طاعاتش نباید مایه غرور شود. همچنین، به داستان سجده نکردن به آدم و لعنت احتمالی اشاره می‌کند و آن را افسانه‌ای نزد اهل معرفت می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند لعنت و سجده نکردن ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۶

با او دلم به مهر و محبت نشانه بود
سیمرغ وصل را دل و جان آشیانه بود

بودم معلم ملکوت اندر آسمان
از طاعتم هزار هزاران خزانه بود

بر درگهم ز خیل ملایک بسی سپاه
عرش مجید ذات مرا آشیانه بود

هفت صد هزار سال به طاعت گذاشتم
امید من ز خلق برین جاودانه بود

در راه من نهاد ملک دام حکم خویش
آدم میان حلقهٔ آن دام، دانه بود

آدم ز خاک بود و من از نور پاک او
گفتم منم یگانه و او خود یگانه بود

گویند عالمان که نکردی تو سجده‌ای
نزدیک اهل معرفت این خود فسانه بود

می‌خواست او نشانهٔ لعنت کند مرا
کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود

بر عرش بد نوشته که ملعون شود کسی
برد آن گمان به هرکس و برخود گمان نبود

خاقانیا تو تکیه به طاعات خود مکن
کاین پند بهر دانش اهل زمانه بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.