هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از تعلقات دنیوی و روی آوردن به قناعت و عزلت سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که با انتخاب قناعت، خود را از دغدغه‌های دنیا رها کرده و به آرامش رسیده است. همچنین، او از تجربیات زندگی خود می‌گوید و به این نتیجه می‌رسد که انسان‌ها اغلب به ظاهر توجه می‌کنند و کمتر به باطن و حقیقت می‌پردازند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند قناعت، عزلت و نقد انسان‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۶ - قصیده

تا دل من دل به قناعت نهاد
ملک جهان را به جهان بازداد

دفتر آز از بر من برگرفت
مصحف عزلت عوض آن نهاد

خسرو خرسندی من در ربود
تاج کیانی ز سر کیقباد

نیز فریبم ندهد طمع و جمع
نیز حجابم نشود بود و باد

تا چه کند مرد خردمند، آز
تا چه کند باشهٔ چالاک، باد

این همه هست و سبکی عمر من
رفت و مرا تجربه‌ها اوفتاد

کافرم ار ز آدمیان دیده‌ام
هیچ کسی مردم و مردم نهاد

این نکت از خاطر خاقانی است
شو گهری دان که ز خورشید زاد
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵ - در بی‌اعتنایی به دنیا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷ - در مرثیهٔ سپهبد کیالواشیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.