۳۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۱ - مطلع دوم

دوش چون خورشید را مصروع خاور ساختند
ماه نورا چون حمایل چفته پیکر ساختند

قرص خور مصروع از آن شد کز حمایل باز ماند
کن حمایل هم برای قرصهٔ خور ساختند

گوشهٔ جام شکسته سوی خاور شد پدید
یک جهان نظاره کن کن جام از چه گوهر ساختند

محتسب گودی به ماه روزه جام می شکست
کن شکسته جام را رسوای خاور ساختند

یا شبانگه فصد کردند اختران تب زده
کآسمان طشت و شفق خون، ماه نشتر ساختند

چرخ جادو پیشه چون زرین قواه کرد گم
دامن کحلیش را چینی مقور ساختند

در زیان چرخ را گودئی که سهو افتاده بود
کن زه سیمین بر آن دامن نه در خور ساختند

ماه نو چون حلقهٔ ابریشم و شب موی چنگ
موی و ابریشم بهمچون عود و شکر ساختند

مهر چون در خوشه یک مه ساخت خرمن روشنان
ماه را صاع زر شاه مظفر ساختند

نیمهٔ قندیل عیسی بود یا محراب روح
تا مثال طوق اسب شاه صفدر ساختند

دوش چون من ماه نو دیدم به روی تخت شاه
از ریاض خاطرم این قطعه نوبر ساختند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰ - در ستایش مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲ - مطلع سوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.