هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جمال معشوق خود سخن می‌گوید و با استفاده از تشبیهات و استعارات زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر از لب و خال معشوق، رخسار و زلف او، و تأثیرات این زیبایی‌ها بر دل و دیده خود سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از عشق و وفاداری خود به معشوق و رنج‌هایی که در این راه متحمل شده است، صحبت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از تشبیهات و استعارات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و فرهنگ شعر قدیمی دارد.

شمارهٔ ۱۶۰ - مطلع دوم

ای لب و خالت بهم طوطی و هندوستان
پیش جمالت منم هندوی جان بر میان

از رخ و زلف تو رست در دل من آبنوس
وز لب و خال تو گشت دیدهٔ من آبدان

ابرش خورشید را ناخنه آمد ز رشک
تا تو به شب رنگ حسن تاخته‌ای در جهان

رو که ز عکس لبت خوشهٔ پروین شده است
خوشهٔ خرمای تر بر طبق آسمان

صبر من از بی‌دلی است از تو که مجروح را
چاره ز بی‌مرهمی است سوختن پرنیان

با همه کآزاد نیست یک سر مویم ز تو
نیست تو را از وفا بر سر موئی نشان

گرچه ز افغان مرا با تو زبان موی شد
در همه عالم منم موی شکاف از زبان

طبع چو خاقانیی بستهٔ سودا مدار
بشکن صفراتی او ز آن لب چون ناردان

عهد کهن تازه کن کو سخنان تازه کرد
خاصه ثنای ملک کرد ضمیرش ضمان

ناصر ملت طراز، قاهر بدعت گداز
شاه خلیفه پناه خسرو سلطان نشان
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۹ - در ستایش جلال الدین ابوالفتح شروان شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع سوم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.