هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دوری و فراق معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که در انتظار دیدار او، چشمانش پر از خون شده است. او از بی‌توجهی معشوق به خود گلایه می‌کند و آرزو می‌کند که روزی دوباره در کنار او قرار گیرد. شاعر در نهایت بیان می‌کند که تنها مرگ یا وصال معشوق می‌تواند او را آرام کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، مفاهیمی مانند مرگ و فراق نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل شمارهٔ ۱۲

خه از کجات پرسم چونست روزگارت
ما را دو دیده باری خون شد در انتظارت

در آرزوی رویت دور از سعادت تو
پیچان و سوگوارم چون زلف تابدارت

ما را نگویی ای جان کاخر به چه عنایت
بیگانگی گرفتی از یار دوستدارت

ای جان و روشنایی به زین همی بباید
تو برکناری از ما، ما در میان کارت

با مات در نگیرد ماییم و نیم جانی
یا مرگ جان گزینم یا وصل خوشگوارت

گر بخت دست گیرد ور عمر پای دارد
یکبار دیگر ای جان گیریم در کنارت
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.