هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و انتظار سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ چیز به اندازه عشق و وصال معشوق ارزش ندارد. او از ناپایداری زمانه و بی‌وفایی آن شکایت می‌کند و عشق را بالاتر از هر چیزی می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و پیچیده‌ای که در شعر وجود دارد، نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی و عشق دارد.

غزل شمارهٔ ۹۱

نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
نه خمر هوای تو خمار ارزد

هم طبع زمانه‌ای که نشکفته است
کس را ز تو هیچ گل که خار ارزد

بر باد تو داد روزگارم دل
وان چیست ترا که روزگار ارزد

منصوبه منه که با دغای تو
حقا که اگر نه شش چهار ارزد

گویی به هزار جان دهم بوسی
زیرا که یکی به صد هزار ارزد

وانجا که کناری اندر افزایی
صد ملک زمانه یک کنار ارزد

برگیر شمار حسن خویش آخر
تا بوس و کنار بر شمار ارزد

گویی که به صد چو انوری ارزم
آری شبه در شاهوار ارزد
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.