هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و تأثیرات عمیق آن بر روح و جسم سخن می‌گوید. او از غم و شادی‌های عشق، زیبایی معشوق و تأثیرات آن بر عقل و روح صحبت می‌کند. شاعر بیان می‌کند که هیچ چیز مانند عشق نمی‌تواند برهان قاطعی برای اثبات وجود خداوند باشد و حتی اهرمن نیز اگر چهره معشوق را ببیند، او را یزدان می‌خواند. همچنین، شاعر از تأثیرات عشق بر دل و جان انسان و فرمان‌پذیری دل در برابر عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده عشق و وجود خداوند نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۳

ای غم تو جسم را جانی دگر
جان نیابد چون تو جانانی دگر

ای به زلف کافر تو عقل را
هر زمانی تازه ایمانی دگر

وی ز تیره غمزهٔ تو روح را
هر دم اندر دیده پیکانی دگر

نیست بر اثبات یزدان نزد عقل
از تو بهتر هیچ برهانی دگر

گر ببیند روی خوبت اهرمن
بی‌گمان گوید که یزدانی دگر

ای فرو برده به وصلت از طمع
هر دلی بیهوده دندانی دگر

وی برآورده ز عشقت در هوس
هر کسی سر از گریبانی دگر

نیست بیمار غم عشق ترا
بهتر از درد تو درمانی دگر

دل به فرمانت به ترک جان بگفت
ای به از جان هست فرمانی دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.