هوش مصنوعی: این متن درباره عشق و رنج‌های آن است. شاعر بیان می‌کند که عشق می‌تواند جان‌فرسا باشد و پایان‌ناپذیر است. او از دل خود می‌خواهد که در این راه صبر کند و از عافیت دوری نکند. همچنین، شاعر به هجران و دوری از معشوق اشاره می‌کند و از دردهای عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن مفاهیم عمیق عشق و رنج‌های آن را بیان می‌کند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیم فلسفی و احساسی نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۷

دلا در عاشقی جانی زیان‌گیر
وگرنه جای بازی نیست جان‌گیر

جهان عاشقی پایان ندارد
اگر جانت همی باید جهان‌گیر

مرا گویی چنین هم نیست آخر
چنان کت دل همی خواهد چنان‌گیر

من اینک در میان کارم ای دل
سر و کاری همی بینی کران‌گیر

در آن می‌زنی کز غم شوی خون
برو هم عافیت را آستان‌گیر

به بوی وصل خود رنگش نبینی
به حرمت جان هجران در میان‌گیر
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.