هوش مصنوعی: این متن شعری است که در ستایش و توصیف شخصیتی به نام محمدبن نصر احمد سروده شده است. شاعر از فضایل اخلاقی، بخشندگی، عزم راسخ، و تأثیرگذاری این شخصیت در امور مملکتی و جهانی سخن می‌گوید. همچنین، از قدرت و نفوذ او در مقابله با حوادث و دشمنان یاد می‌کند. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، جایگاه والای این شخصیت را در جهان و تاریخ توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از زبان شعری پیچیده، استعاره‌ها و مفاهیم عمیق فلسفی و تاریخی، برای مخاطبانی مناسب است که دارای دانش زبانی و درک ادبی بالاتری هستند. همچنین، مفاهیم مرتبط با سیاست و حکومت ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح مجدالدین محمدبن نصر احمد

گرچرخ را در این حرکت هیچ مقصدست
از خدمت محمدبن نصر احمدست

فرزانه ای که بابت گاهست وبالشست
آزاده‌ای که درخور صدرست ومسندست

با بذل دست بخشش او ابر مدخلست
با سیر برق خاطر او ابر مقعدست

از عزم او طلایه تقدیر منهزم
با رای او زبانهٔ خورشید اسودست

چون حرف آخرست ز ابجد گه سخن
وز راستی چو حرف نخستین ابجدست

تا ملک ز اهتمام تو تمهید یافتست
شغل ملوک و کار ممالک ممهدست

ای سروری که حزم تو تسدید ملک را
هنگام دفع حادثه سد مسددست

از عادت حمید تو هر دم به تازگی
رسمیست در جهان که جهانی مجددست

تادست تو گشاده شد اندر مکاتبت
از خجلت تو دست عطارد مقیدست

اصل جهان تویی و ازو پیشی آنچنانک
اصل عدد یکیست ولی نامعددست

چشم نیاز پیش کف تو چنان بود
گویی که چشم افعی پیش زمردست

خصم ترا به فرق برست از زمانه دست
تاپای تو ز مرتبه بر فرق فرقدست

اسب فلک جواد عنان تو شد چنانک
ماه و مجره اسب ترا نعل و مقودست

تا شکل گنبد فلک و جرم آفتاب
چون درقهٔ مکوکب و درع مزردست

تیغ فلک ز تیغ تو اندر نیام باد
تا بر فلک مجره چو تیغ مهندست

چشم بد از تو دور که در روزگار تو
چشم بلا و فتنهٔ ایام ارمدست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در مدح خاقان اعظم پیروزشاه
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در مدح ملکان غور شهاب‌الدین و ناصرالدین حسن محمود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.