هوش مصنوعی: متن داستانی از انتقال قدرت از گشتاسپ به بهمن را روایت می‌کند. گشتاسپ پس از سال‌ها سلطنت و تجربیات فراوان، تخت و گنج خود را به بهمن می‌سپارد و به او توصیه می‌کند که با عدالت و خرد حکومت کند. او همچنین تأکید می‌کند که از بداندیشان دوری کند و به خردمندان نزدیک باشد. در پایان، مرگ گشتاسپ و انتقال قدرت به بهمن توصیف می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، زبان و سبک نوشتاری آن ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

بخش ۸

چو شد روزگار تهمتن به سر
به پیش آورم داستانی دگر

چو گشتاسپ را تیره شد روی بخت
بیاورد جاماسپ را پیش تخت

بدو گفت کز کار اسفندیار
چنان داغ دل گشتم و سوکوار

که روزی نبد زندگانیم خوش
دژم بودم از اختر کینه‌کش

پس از من کنون شاه بهمن بود
همان رازدارش پشوتن بود

مپیچید سرها ز فرمان اوی
مگیرید دوری ز پیمان اوی

یکایک بویدش نماینده راه
که اویست زیبای تخت و کلاه

بدو داد پس گنجها را کلید
یکی باد سرد از جگر برکشید

بدو گفت کار من اندر گذشت
هم از تارکم آب برتر گذشت

نشستم به شاهی صد و بیست سال
ندیدم به گیتی کسی را همال

تو اکنون همی کوش و با داد باش
چو داد آوری از غم آزاد باش

خردمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار

همه راستی کن که از راستی
بپیچد سر از کژی و کاستی

سپردم ترا تخت و دیهیم و گنج
ازان سپ که بردم بسی گرم و رنج

بفگت این و شد روزگارش به سر
زمان گذشته نیامد به بر

یکی دخمه کردندش از شیز و عاج
برآویختند از بر گاه تاج

همین بودش از رنج و ز گنج بهر
بدید از پس نوش و تریاک زهر

اگر بودن اینست شادی چراست
شد از مرگ درویش با شاه راست

بخور هرچ برزی و بد را مکوش
به مرد خردمند بسپار گوش

گذر کرد همراه و ما ماندیم
ز کار گذشته بسی خواندیم

به منزل رسید آنک پوینده بود
رهی یافت آن کس که جوینده بود

نگیرد ترا دست جز نیکوی
گر از پیر دانا سخن بشنوی

کنون رنج در کار بهمن بریم
خرد پیش دانا پشوتن بریم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.