هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که اگر به وصال معشوق برسد، دیگر از عمر خود هراسی ندارد. دلش برای تسخیر روی معشوق دعا می‌کند و آرزو می‌کند که آفتاب و ماه نیز تحت فرمان او درآیند. حتی پس از مرگ نیز آرزو می‌کند که بوی معشوق او را معطر کند. شاعر از درد عشق و رنج‌های آن نیز سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این عشق او را لاغر و رنجور کرده است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و مرگ ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰

گر وصل آن نگار میسر شود مرا
از عمر باک نیست، که در سر شود مرا

تسخیر روی او به دعا می‌کند دلم
تا آفتاب و ماه مسخر شود مرا

روزی که کاسهٔ سرم از خاک پر کنند
از بوی او دماغ معطر شود مرا

آن نور هر دودیده اگر می‌دهد رضا
بگذار تا دودیده به خون تر شود مرا

هر ساعتم چنان کند از غصه پایمال
کز دست او فعان به فلک بر شود مرا

مشکل شکفته گرددم از وصل او گلی
لیکن چه خارها که به دل در شود مرا!

این درد سینه سوز، که در جان اوحدیست
از تن شگفت نیست که لاغر شود مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.