هوش مصنوعی: شخصی بر تخت پادشاهی در بغداد نشسته و تاج بر سر نهاده است. او خود را شهنشاه می‌خواند و ادعا می‌کند که جهان از داد و گنج او زنده است. او تأکید می‌کند که هیچ‌کس نمی‌تواند گنج او را بگیرد و از مردم می‌خواهد که از کردار بد دوری کنند. او لشکری به اطراف می‌فرستد تا دشمنان را سرکوب کنند.
رده سنی: 12+ این متن شامل مفاهیم پیچیده‌تر مانند قدرت، عدالت، و جنگ است که برای کودکان زیر 12 سال ممکن است قابل درک نباشد. همچنین، زبان و سبک نوشتاری آن به ادبیات کلاسیک فارسی نزدیک است که نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

بخش ۱

به بغداد بنشست بر تخت عاج
به سر برنهاد آن دلفروز تاج

کمر بسته و گرز شاهان به دست
بیاراسته جایگاه نشست

شهنشاه خواندند زان پس ورا
ز گشتاسپ نشناختی کس ورا

چو تاج بزرگی به سر برنهاد
چنین کرد بر تخت پیروزه یاد

که اندر جهان داد گنج منست
جهان زنده از بخت و رنج منست

کس این گنج نتواند از من ستد
بد آید به مردم ز کردار بد

چو خشنود باشد جهاندار پاک
ندارد دریغ از من این تیره خاک

جهان سر به سر در پناه منست
پسندیدن داد راه منست

نباید که از کارداران من
ز سرهنگ و جنگی سواران من

بخسپد کسی دل پر از آرزوی
گر از بنده گر مردم نیک‌خوی

گشادست بر هرکس این بارگاه
ز بدخواه وز مردم نیک‌خواه

همه انجمن خواندند آفرین
که آباد بادا به دادت زمین

فرستاد بر هر سوی لشکری
که هرجا که باشد ز دشمن سری

سر کینه‌ورشان به راه آورید
گر آیین شمشیر و گاه آورید
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:بخش ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.