هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی، از عشق به عنوان منبع مستی و الهام بخش زندگی سخن می‌گوید. شاعر از درد و لذت عشق، وابستگی به آن، و تأثیرات عمیق آن بر روح و جسم صحبت می‌کند. او عشق را به عنوان نیرویی توصیف می‌کند که زندگی را معنادار می‌سازد و حتی مرگ در راه آن را ارزشمند می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و مرگ در راه آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۲

مستیم و مستی ما از جام عشق باشد
وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد

خوابی دگر ببینیم هر شب هلاک خود را
وین شیوه دلنوازی پیغام عشق باشد

بی‌درد عشق منشین، کندر چنین بیابان
آن کس رود به منزل کش کام عشق باشد

درمان دل نخواهم، تا درد مهر هستم
صبح خرد نجویم، تا شام عشق باشد

نشکفت اگر ز عشقش لاغر شویم و خسته
کین شیوه لاغریها در یام عشق باشد

بیش از اجل نبیند روی خلاص و رستن
در گردنی، که بندی از دام عشق باشد

روزی که کشته گردم بر آستانهٔ او
تاریخ بهترینم ایام عشق باشد

مشنو که: باز داند سر نیازمندان
الا کسی که پایش در دام عشق باشد

از چشم اوحدی من خفتن طمع ندارم
تا پاسبان زاری بر بام عشق باشد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.