۹۶۸ بار خوانده شده

بخش ۱۳

الا ای خریدار مغز سخن
دلت برگسل زین سرای کهن

کجا چون من و چون تو بسیار دید
نخواهد همی با کسی آرمید

اگر شهریاری و گر پیشکار
تو ناپایداری و او پایدار

چه با رنج باشی چه با تاج و تخت
ببایدت بستن به فرجام رخت

اگر ز آهنی چرخ بگدازدت
چو گشتی کهن نیز ننوازدت

چو سرو دلارای گردد به خم
خروشان شود نرگسان دژم

همان چهرهٔ ارغوان زعفران
سبک مردم شاد گردد گران

اگر شهریاری و گر زیردست
بجز خاک تیره نیابی نشست

کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروزبخت

کجا آن خردمند کندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی سران

کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما

همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت

نشان بس بود شهریار اردشیر
چو از من سخن بشنوی یادگیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲
گوهر بعدی:بخش ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.