هوش مصنوعی: بهرام به تخت پادشاهی نشست و به عدالت و بخشش پرداخت. او بر اهمیت نیکی و داد تاکید کرد و پس از چهار ماه پادشاهی، با آگاهی از نزدیک شدن مرگ، جهان را به فرزندش سپرد و نصایحی درباره زندگی و حکومت به او داد. سرانجام، تاج و تخت را به نرسی سپرد و متن با اشاره به تغییرات زمانه و بی‌ثباتی دنیا به پایان می‌رسد.
رده سنی: 15+ این متن شامل مفاهیم عمیق اخلاقی، فلسفی و تاریخی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، مفاهیم مربوط به مرگ و انتقال قدرت ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا ناراحت‌کننده باشد.

پادشاهی بهرام بهرامیان

چو بنشست بهرام بهرامیان
ببست از پی داد و بخشش میان

به تاجش زبرجد برافشاندند
همی نام کرمان شهش خواندند

چنین گفت کز دادگر یک خدای
خرد بادمان بهره و داد و رای

سرای سپنجی نماند به کس
ترا نیکوی باد فریادرس

به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم

که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بماند تو جز تخم نیکی مکار

چو شد پادشاهیش بر چار ماه
برو زار بگریست تخت و کلاه

زمانه برین سان همی بگذرد
پیش مردم آزور بشمرد

می لعل پیش آور ای روزبه
چو شد سال گوینده بر شست و سه

چو بهرام دانست کامدش مرگ
نهنگی کجا بشکرد پیل و کرگ

جهان را به فرزند بسپرد و گفت
که با مهتران آفرین باد جفت

بنوش و بباز و بناز و ببخش
مکن روز بر تاج و بر تخت دخش

چو برگشت بهرام را روز و بخت
به نرسی سپرد آن زمان تاج و تخت

چنین است و این را بی‌اندازه دان
گزاف فلک هر زمان تازه دان

کنون کار نرسی بگویم همی
ز دل زنگ و زنگار شویم همی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.