هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، توصیفی از زیبایی معشوق و بیان احساسات شاعر نسبت به اوست. شاعر از زلف مشکین، چهره‌ی ماه‌گونه، و دهان شیرین معشوق سخن می‌گوید و از عشق و فراق خود می‌نالد. او از ناراحتی‌های خود در فراق و انتظار برای وصال می‌گوید و از معشوق درخواست بوسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساساتی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و عشق ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۷

زلف مشکینت چو دامست، ای پسر
عارضت ماه تمامست، ای پسر

در فروغ روی و چین زلف تو
مایهٔ صد صبح و شامست، ای پسر

تا بود بر دیگری وصلت حلال
بر من آسایش حرامست، ای پسر

زان دهان تنگ شیرینم بده
بوسه‌ای، گر خود به وامست، ای پسر

هر زمان گویی که: فردای دگر
سوختم، فردا کدامست؟ ای پسر

گر تو صد بارم بسوزی در فراق
تا نسازی، کار خامست، ای پسر

در غمت گر نشکنم خود را، مرنج
آدمی را ننگ و نامست، ای پسر

عالمی را بندهٔ خود کرده‌ای
اوحدی نیزت غلامست، ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.