هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دوری معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که برای رسیدن به او حاضر است مانند باد و برق حرکت کند. او از درد هجران و دوری معشوق می‌نالد و امیدوار است که روزی به وصال برسد. شاعر همچنین از رقیبان و مشکلات راه شکایت می‌کند، اما عشق او را وادار می‌کند که به هر قیمتی به سوی معشوق حرکت کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۹۱

کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
چو بادش از پی و چون برقش از قفا برویم

چو باز مرغ دل ما هوای او دارد
ضرورتست که: چون مرغ در هوا برویم

ز پی دویدن او جز به سر طریقی نیست
از آنکه ترک ادب باشد، ار به پا برویم

ز ما رقیب چو بیگانه بود روز رحیل
رها نکرد که با یار آشنا برویم

چنین که در پی او ما گریستیم، عجب!
گر آب دیده گذر می‌دهد، که ما برویم

به روز وصل چو امید بود می‌بودم
بسوز هجر چو گشتیم مبتلا برویم

بلاست دوری او، اوحدی، بکوش تو نیز
مگر پگاه‌تر از پیش این بلا برویم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.