هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از زبان شاعری است که عشق الهی و وحدت وجود را ستایش می‌کند. شاعر خود را بخشی از این عشق الهی می‌داند و از مخاطب می‌خواهد که به جای توجه به ظواهر، به حقیقت وحدت وجود توجه کند. او از دوری و نزدیکی به معشوق الهی سخن می‌گوید و از مخاطب می‌خواهد که به جای پرسش از دیگران، به سخنان او گوش فرا دهد. شاعر همچنین از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به حقیقت الهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، برخی از عبارات و مفاهیم موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۵۲

منم آنکه گلشن عشق را چمنم، ببین
گذری کن و گل و سوسن و سمنم ببین

تو و او که باشد؟ ازین دویی چه کنی سخن؟
همه اوست این نه تویی، بدان، نه منم، ببین

درو بام خلوت من پرست ز نقش او
به تو شرح واقعه بیش ازین چه کنم؟ ببین

ز درش به روز من ار چه دور همی روم
شب تیره بر سر کوی او وطنم ببین

به دیار ما چو به دوستی گذرت بود
سخنم مپرس ز دشمنان، سخنم ببین

نخورم بر غم تو باده جز بعلانیه
تو به سر من چو نمی‌رسی، علنم ببین

چو پس از منت هوس تفرج دل کند
بر خاک من رو و بازکن کفنم، ببین

ز خدای و نفس خود، ار چنان که تو واقفی
نفس خدای ز جانب یمنم ببین

مکن، اوحدی، طلبم، که غایبم از زمین
بهل این زمین و برون ازین زمنم ببین
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.