هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی‌های ظاهری معشوق مانند چهره، ابرو، زلف و لب‌های او تعریف می‌کند و از عشق و اسارت در دام عشق می‌گوید. او احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از آشفتگی و شیفتگی خود در عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۲

حسن مصرست و رخ چون قمرت میر درو
عشق زندان و حصارش که شدم پیر درو

خم ابروت کمانیست، که دایم باشد
هم کمان مهره و هم ناوک و هم تیر درو

حلقهٔ زلف تو دامیست گره گیر، که هست
حلق و پای دل من بسته به زنجیر درو

جنتست آن رخ خوب و ز دهان و لب تو
می‌رود جوی شراب و عسل و شیر درو

خود که جوید ز کمند سر زلف تو خلاص؟
که به اخلاص رود گردن نحجیر درو

بسم این کار پریشان، که نمی‌بینم جز
جگر ریش و دل سوخته توفیر درو

گر من از عشق تو آشفته شوم نیست عجب
کاوحدی شیفته شد با همه تدبیر درو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.