هوش مصنوعی: این شعر از اوحدی بیانگر درد و رنجی است که شاعر از عشق و جفای معشوق متحمل می‌شود. او از بی‌وفایی و آزار معشوق شکایت دارد و می‌گوید که معشوق به گونه‌های مختلف دل او را می‌آزارد. شاعر از بیان ظلم معشوق به دیگران خودداری می‌کند، زیرا می‌ترسد که این کار باعث افزایش آزار معشوق شود. او حتی اگر معشوق او را به نابودی بکشاند، باز هم از دامن او دست نمی‌کشد. در نهایت، شاعر امیدوار است که معشوق بر او رحم کند، اما می‌داند که این رحمت اگر اکنون نباشد، دیگر سودی ندارد. او حدس می‌زند که معشوق هرگز به او روی خوش نشان نخواهد داد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات عاطفی عمیق و پیچیده مانند رنج عشقی و جفا است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۸

جفا بر کسی بیش ازین چون کنی؟
که هر دم به نوعی دلش خون کنی

تو روزی ز دست غم خود مرا
به صحرا دوانی و مجنون کنی

نگویم به کس حال بیداد تو
که ترسم بگویند و افزون کنی

نمی‌دارم از دامنت دست باز
گرم دامن دیده جیحون کنی

برآنی که بر من کنی رحمتی
چه سودم دهد؟ گر نه اکنون کنی

نبود این گمان اوحدی را بتو
که با او دل خود دگرگون کنی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.