هوش مصنوعی:
این متن دربارهی خطرات و عواقب عشق و عاشقی است. شاعر هشدار میدهد که عشق میتواند جانی، استخوانی، خان و مان، و حتی زبان و روان را بسوزاند. او از عاشقان میخواهد که مراقب باشند و از عشق بیپروا بپرهیزند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق و پیچیدهای دربارهی عشق و عواقب آن است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند اشک خون و سوختن روان ممکن است برای سنین پایینتر نگرانکننده یا گیجکننده باشد.
غزل
مشو عاشق، که جانت را بسوزد
غم عشق استخوانت را بسوزد
تو آتش میزنی در خرمن خویش
ندانی این و آنت را بسوزد
مخور خوبان آتش خوی را غم
که روزی خان ومانت را بسوزد
ز دیده اشک خون چندین مباران
که ترسم دیدگانت را بسوزد
چه سود آنگاه پنهان کردن عشق
که پیدا و نهانت را بسوزد؟
ز لعلم چاشنی جستی به بوسه
نترسیدی دهانت را بسوزد؟
مبر نام من، ار نه با رخ خویش
بگویم تا: زبانت را بسوزد
اگر هجرم وجودت را بکاهد
وگر مهرم روانت را بسوزد
غم عشق استخوانت را بسوزد
تو آتش میزنی در خرمن خویش
ندانی این و آنت را بسوزد
مخور خوبان آتش خوی را غم
که روزی خان ومانت را بسوزد
ز دیده اشک خون چندین مباران
که ترسم دیدگانت را بسوزد
چه سود آنگاه پنهان کردن عشق
که پیدا و نهانت را بسوزد؟
ز لعلم چاشنی جستی به بوسه
نترسیدی دهانت را بسوزد؟
مبر نام من، ار نه با رخ خویش
بگویم تا: زبانت را بسوزد
اگر هجرم وجودت را بکاهد
وگر مهرم روانت را بسوزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:نامهٔ چهارم از زبان معشوق به عاشق
گوهر بعدی:فرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.