هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناامیدی و شکایت از یار خود سخن میگوید. او از وعدههای عشق و وفاداری یارش یاد میکند و از اینکه اکنون آن وعدهها برآورده نشده و یارش از او دور شده، ابراز ناراحتی میکند. شاعر از بیماری و غم خود میگوید و از اینکه یارش به جای درمان، خود باعث بیماری او شده است، شکایت میکند.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند شکایت از یار و ناامیدی در عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل
همانا با منت یاری همین بود
فغان و گریه و زاری همین بود
مرا گفتی که: یاری مهربانم
زهی! نامهربان، یاری همین بود؟
به دام من در افتادی و حالی
برون جستی و پنداری همین بود
زدی لاف از وفاداری همیشه
چه میگویی؟وفاداری همین بود؟
به مهرم یاد میکردی ازین پیش
کنون یادم نمیاری، همین بود؟
تنم بیمار بود از غم همیشه
دوا کردی و بیماری همین بود؟
به دلداری تو با من عهد کردی
کنون آن عهد و دلداری همین بود؟
فغان و گریه و زاری همین بود
مرا گفتی که: یاری مهربانم
زهی! نامهربان، یاری همین بود؟
به دام من در افتادی و حالی
برون جستی و پنداری همین بود
زدی لاف از وفاداری همیشه
چه میگویی؟وفاداری همین بود؟
به مهرم یاد میکردی ازین پیش
کنون یادم نمیاری، همین بود؟
تنم بیمار بود از غم همیشه
دوا کردی و بیماری همین بود؟
به دلداری تو با من عهد کردی
کنون آن عهد و دلداری همین بود؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:نامهٔ هشتم از زبان معشوق به عاشق
گوهر بعدی:فرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.