هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌های عاشقانه و احساسی خود سخن می‌گوید. او ابتدا از عشق دور شده و به عقل روی آورده بود، اما دوباره به عشق بازگشته و از توبه‌اش پشیمان شده است. شاعر وجود خود را در عشق گم کرده و از دیوانگی و مستی عشق سخن می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که دستش را بگیرد و در این بیچارگی به او کمک کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیم فلسفی مانند عقل و عشق نیاز به بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل

ز جام عاشقی مستم دگر بار
بریدم مهر و پیوستم دگر بار

به دام عاقلی افتاده بودم
ز دام عاقلی جستم دگر بار

ز عشقت توبه کردم، چون بدیدم
ترا، آن توبه بشکستم دگر بار

وجودم نیست گشت از عشق، تا تو
نپنداری که من هستم دگر بار

مرا معذور دار، ار بر خروشم
که هم دیوانه، هم مستم دگر بار

ز دم در دامنت دست، ار بگیری
درین بیچارگی دستم دگر بار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نامهٔ نهم از زبان عاشق به معشوق
گوهر بعدی:فرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.